بی بهانه,عاشقانه

سلام ای ساکن کوچه های تنهایی بن بست! منم غریبه ترین اشنا یادت هست؟

 
  مي سپارمت به خدا
  
 
  خدايي كه هرگز نخواست
 
  
  تورا به من بسپارد ...
 
 
 
 
 
[ شنبه 25 تير 1390برچسب:, ] [ 19:20 ] [ ... ] [ ]

 

بی تمنایی عاشقت خواهم ماند

بی آن كه بدانی تا چه حد دوستت دارم

بی هیچ سخنی گوش خواهم داد

بی آن كه بر لب آرم در دل خواهم گفت

بی هیچ ترانه ای برایت خواهم خواند

بی آن كه بفهمی در تو آب خواهم شد...

بی هیچ تماسی كنار تو خواهم خوابید

بی آن که حس کنی تو را نوازش خواهم کرد

بی هیچ اندوهی در آغوشت خواهم گریست

بی آن که باشی تو را خواهم بوسید

بی بهانه دوستت دارم

 

[ شنبه 25 تير 1390برچسب:, ] [ 19:8 ] [ ... ] [ ]

 

   گمم نکن !!

    قول ..

   که گوشه ی حافظه ات .. 
  

   آرام بنشینم !

    بگذار بمانم !..

    آرام گوشه حافظه ات فقط ...

     




[ شنبه 25 تير 1390برچسب:, ] [ 18:55 ] [ ... ] [ ]

چه می شود همه ز جنس اسمان باشند

 

چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها

چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها

کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد

و او هنوز شکوفاست بین آدمها

کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند

غروب زمزمه پیداست بین آدمها

چه می شود همه از جنس آسمان باشیم

طلوع عشق چه زیباست بین آدمها

تمام پنجره ها بی قرار بارانند

چه قدر خشکی و صحراست بین آدمها

به خاطر تو سرودم چرا که تنها تو

دلت به وسعت دریاست بین آدمها

http://www.pic.iran-forum.ir/images/o8gmqwz7offrrdvfc95i.jpg

 

 

 

 

[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 10:55 ] [ ... ] [ ]

 

وقتي که نيستي عبور قرن ها را احساس ميکنم

دلم براي تمام کوه هاي نهان دنيا ميسوزد

و هر لحظه دلم تو
را فرياد مي کند

وقتي که نيستي هيچ کس نيست

و من تنها و دلگير منتظر پايان دنيا هستم و مينشينم

http://www.pic.iran-forum.ir/images/up42ejfqy60jf5824v.jpg

 

 

 

[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 10:34 ] [ ... ] [ ]

دلتنگی

 
به من نگو دل تنگ نباشم
 
وقتی از دروازه های خوشی سَرَک می کشم آن سو تر
 
و تمام خنده ها از هجمه ی غبار و دلهره می سوزد


 

 
به من نگو دل تنگ نباشم
 
که عادت نکرده ام به تحمل
 
مرا سروده اند تا عاشقی کنم
 
مرا سروده اند تا پنج حرف آزادی را
 
از لابلای طغیان و آشفتگی و سرزنش و دل تنگی بیرون بکشم
 
من به تمامی کلمات نقب زدم
 
-با انگشتهام با سوزش مکرر ناتمامش-
 
مرحم را کدام خاطره بر من پاشید؟


 

 
به من نگو دل تنگ نباشم
 
 
و بگذار تا کلماتم همینگونه گیج و سربسته بماند
 
 
و بگذار تا پستوی تاریک تصوراتم
 
 
در آغوش گشوده ی هیچ صبحی نفس نگیرد


 

و مرا بگذار

با شاعری که مرا سرود و نمی دانست

کلمات شورانگیز من

در حافظه ی این دفتر نمی گنجد

 

 http://www.pic.iran-forum.ir/images/zsw1ldl68l7xboveqqsu.jpg

[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 10:27 ] [ ... ] [ ]